دوره ای که به جرات میتونه ورق زندگیتو عوض کنه!

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» معرفی کتاب چنین کنند بزرگان اثر ویل کاپی به همراه بخش هایی از کتاب

معرفی کتاب چنین کنند بزرگان اثر ویل کاپی به همراه بخش هایی از کتاب

معرفی کتاب چنین کنند بزرگان اثر ویل کاپی به همراه بخش هایی از کتاب


توضیحات نجف دریابندری در مورد کتاب کنند بزرگان :


میگویند از تخصص های گوناگون «احمد شاملو » یکی هم این است که می تواند هر مجله تعطیلی را دائر و هر مجله دائری را تعطیل کند. این کار را شاملو به کمک معجون خاصی انجام میدهد که ترکیبات آن در هردو مورد کم و بیش یکی است و غالبا به این قرار است: عروسی خو فدریکو گارسیا لورکا، یک نوبت؛ نطق جایزه نوبل آلبرکامو یا افسانه سیزیف، یک نوبت؛ شعر تي اس اليوت. سه نوبت؛ شعر ازرا پاوند، هشتاد نوبت؛ بحثي درباره دستور زبان فارسی به قلم خود شاملو و کتاب کوچه و کاریکا. تورهای قدیمی استاین برگ و دوبر، به مقدار کافی. هیچ مجله ای تا کنون نتوانسته است در برابر این معجون مقاومت کند؛ به این معنی که اگر تعطیل بوده فورا دائر و اگر دائر بوده فورا تعطیل شده است.

برای نویسنده این سطور روشن نیست که در سال ۱۳۴۷ شاملو سرگرم دائر کردن مجله «خوشه » بود یا تعطیل کردن آن. آنچه مسلم است شاملو در مجله خوشه کار می کرد و لذا باید به یکی از این دو کار سرگرم بوده باشد. از آنجا که اکنون مدتها است مجله خوشه در محاق تعطیل به سر می برد. می توان تصور کرد که در سال مورد بحث شاملو در حقیقت مشغول تعطیل کردن مجله بوده است. از طرف دیگر، چون قبل از سال مورد بحث هم باز خوشه مدتی در محاق تعطیل به سر می برد، به آسانی می توان نتیجه گرفت که شاملو در آن موقع مشغول دائر کردن محله بوده است. این ظاهرة از آن موارد نادری است که دیالکتیک هگل راست در می آید و جمع اضداد واقع می شود. به عبارت ساده تر، می توان گفت که شاملو در آن واحد مشغول دائر کردن و تعطیل کردن مجله خوشه بوده است. و به کسانی که ممکن است تصور این قضیه برایشان دشوار باشد می توان یادآور شد که هر محلهای ولو خوشه، برای آنکه بتواند تعطیل شود ناچار باید قبلا دائر شده باشد و لذا دائر کردن و تعطیل کردن مجلات متقابلا با یکدیگر مرتبط و بر یکدیگر متکی هستند.

اما در این مورد خاص ظاهرا اشکال کار در این بود که چون خوشه با همان معجون سابق الذكر دائر شده بود، تعطیل آن با عين مان معجون به آسانی میسر نمی شود. به این جهت شاملو به حکم سابقه دوستی قدیمی که با نویسنده این سطور دارد. در مقام چا جولی به او مراجعه کرد. برحسب اتفاق، نویسنده این سطور در آن موقع مشغول خواندن کتابی بود تحت عنوان انحطاط و سقوط غالب اشخاص به قلم یک نویسند، شهير آمريكانی به نام «ویل کاپی ». به محض طرح شدن مساله از جانب شاملو، نویسنده - این سطور به فراست دریافت که اگر چند قطعه از کتاب مزبور در خوشه درج شود مقصود حاصل خواهد شد؛ و این کار را به شاملو پیشنهاد کرد. شاملو هم از آنجا که در کار تعطیل نشریات دارای شم نوی و تجربه فراوان است فورأ نکته را دریافت و پیشنهاد را مورد استقبال قرار داد. بدین ترتیب، نقشه جامه عمل پوشید و مجله خوشه در ظرف مدت کوتاهی که صورتی که ملاحظه کرده اید در آمد ...

طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن مطلب مرتبط طرز تهیه چیز کیک پنیری بدون گلوتن

کتاب حاضر تجدید چاپ همان قطعات است. تجدید نظر مختصری هم در آنها به عمل آمده تا عدم انطباقشان با شرایط زمانی و مکانی کامل شود و به خصوص تصرفات سردبیر مجله، که در آن موقع صرفا به منظور تقویت تأثير خاص آن در معجون مورد بحث انجام گرفته بود، اکنون که آن قضیه متنی است، حذف شده است. در قطعه جدید هم به نطعات سابق علاوه شده است؛ قطعات جدید عبارتند از «خئوپس» با «خوفو» و « پریکلس ». ابتدا در نظر بود که قطعات بیشتری علاوه شود؛ ولیکن، چون پاره ای از اشخاص محترم در این گونه موارد استعداد خاصی برای جريحه. دار ساختن احساسات خود نشان می دهند، از این کار صرفنظر شد؛ به این امید که قطعات ناچيز حاضر برای حصول منظور فوق کافی باشند.


قسمتی از متن کتاب از فصل آتیلا :


آتیلا بد بلایی بود. اما نه خیال کنید که این آدم بلای منحصر به فرد تاریخ بوده است. اتفاقا نظایر آتیلا کم نیستند. از آن گذشته گناه گرفتاری۔ های خودتان را به گردن آتیلا چرا می اندازید؟ بیشتر گرفتاری ها تقصیرش به گردن خود شما است؛ و از من به شما نصیحت که هرچه زودتر به این نکته پی ببرید بیشتر به نفعتان تمام می شود. حتی تقصیر سقوط رم را هم به گردن . آتيلا انداخته اند و حال آنکه در آن موقع آتیلا اصلا آن دور و برها نبود. من یادم نیست که علت سقوط رم دقیقا چه بود. لابد یک علتی داشته است. هونها از اقوام بیابانگرد آسیانی بودند که در قرن چهارم میلادی سوار بر يابوهای لاغر و گر به طرف اروپا سرازیر شدند و در جست و جوی چراگاه و غنیمت جنگی از یک نقطه به نقطه دیگر حرکت می کردند؛ و بعد از مدتی چون دیگر خیلی دور برداشته بودند نمی توانستند جلو خود شان را بگیرند و در نتیجه شروع کردند به کشتن مردم. در واقع تقصیری نداشتند. یابو برشان داشته بود.

این قوم را با فوم هیونگنو که در دوره امپراتوری شی هونگتی مغولستان را تسخیر کردند یکی دانسته اند؛ ولی ما در این نکته تردید داریم.

این هونها هيأت منحوس وحشتناکی داشتند. بینی شان را به کمک تخته پاره و این جور چیزها تا جانی که کش می آمد پهن می کردند. پوست صورتشان را هم در جوانی میخراشیدند تا بعدا ریش در نیاورند. به این ترتیب وقتی که از بابت ریش تراشی مرفه جونی میکردند می توانستند به مصرف پهن کردن بینی شان برسانند. چونکه بینی واجب تر بود. گاهی زنها و مردهای هون عاشق همدیگر هم می شدند و کار از شوخی هم می گذشت و به ازدواج میکشید. حالا چطور طرفين از قیافه همدیگر زهره ترک نمی شدند. خدا میداند. غذای هونها گوشت و شیر اسب بود؛ و لباسشان از پوست موش صحرانی. البته هونها هيكل شان از آدمیزاد کوچک تر بود؛ و احتمالا موش۔ های صحرانی هم در زمان قدیم رشیدتر از موش های این دوره بوده اند. بنابر این موشها و هونها از بابت لباس یک جوری با هم کنار می آمدند. وقتی که از اونها می پرسیدند «شاکی هستید؟ » در جواب صدانی از خودشان در می آوردند که بیشتر به شیهه اسب می مانست. یعنی می خواستند بگویند «ببخشید متوجه نشدم» اما چون تربیت درستی نداشتند میگفتند « هون؟ » و چون عدهایشان هم بینی شان را زیادی پهن کرده بودند ناچار تو دماغی حرف می زدند و به جای «هون؟ » طبعأ میگفتند « هیونگ نو؟ » به این علت در تاریخ به قوم «هون» یا «هیونگ نو» معروف شده اند؛ اما چنانچه در سطور قبلی اشاره شد این موضوع محل تردید است و به اثبات ترسیده.

رومیها میگفتند هونها آدم نیستند؛ اما این گفته درست نیست. میان هونها هم - مثل سایر اقوام - عده ای آدم بودند و عده ای نبودند. هونها وقتی که قدم به خاک اروپا گذاشتند اول از همه از آلن ها و هرولها زهر چشم گرفتند و بعد به سراغ گوتهای شرقی و غربی رفتند که رویشان خیلی زیاد شده بود. هونها یک روز گروت ها را به آن سوی دانوب میراندند و روز دیگر دوباره برشان می گرداندند. بعد می رفتند توی اردوگاه خودشان و مشغول پهن کردن بینی شان می شدند. گوتهای شرقی و گوتهای غربی خیلی به هم شبیه بودند، به طوری که اگر آدم متخصص در شناختن گوتهای شرقی و غربی نبود امکان نداشت آنها را از هم تمیز بدهد. و تازه به فرض که یک چنین ادمی پیدا می شد و این تمیز را می داد. تکلیفش با اسیدها و سیلینگها و ژپیدها چه میشد: بگذریم از انگلها و ساکسونها و زوتها و لیتوان ها. این است که تخصص در فنون مختلف از قدیم مورد توجه اقوام چادرنشین بوده است.

 

منبع :

 کتاب چنین کنند بزرگان


 

تگ ها :   معرفی کتاب
فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب




  گردشگری ارم بلاگ   |   فروش تجهیزات ویپ   |   مشاور ایرانی در لندن   |   تهران وکیل  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب اعداد فرشته در عشق و روابط عاشقانه! ✓ کانال یوتیوب مشاهده