» نقد و بررسی کارکتر ماسک سیاه #یک
نقد و بررسی: ماسک سیاه: سال شرور
قسمت اول
خلاصه داستان (خطر اسپویل ):
سپس ... رومن ساینویس ( ماسک سیاه) به خانه می رود و سر دانیساور به مادرش نشان می دهد.
مادرش به او می گوید که اکنون نمی تواند نگاه کند زیرا چهره اش را پوشانده است . آنها به زودی میزبان وینز هستند و میبایست به گونه ای لباس بپوشند که تاثیرگذار نشان داده شوند. اگرچه به دلیل داشتن کسب و کارهای موفق لوازم آرایشی ثروتمند بودند ، اما باز هم آنها از لحاظ ثروت در برابر ونیز پایینتر بودند.
رومان آماده نبود و پدرشبا دست به صورت او سیلی زد .
مادر به سمت پسرش دوید و با عصبانیت از شوهرش پرسید که او (رومان) چه اشتباهی انجام داده است ؟
رومن می خواست شخص دیگری باشد و چهره دیگری می خواست. او اکنون از کسی درخواست خواستگاری دارد که از او خیلی بهتر است برای همین چنین کاری نکرد و از او درخواست نکرد ،
رومن با وینز ملاقات کرد و بعد از آن والدینش رومن را مجبور کردند که با بروس بازی کند.
در اتاق رومن ، دسته ای از ماسک ها روی دیوار آویزان است و رومن نظر بروس را در مورد ماسک ها جویا می شود و از او می پرسد که آیا از ماسک ها خوشش می آید ؟
بروس پاسخ می دهد که هرگز توجه زیادی به ماسک ها نکرده است.
چهره بروس به طرز آزاردهنده ای شاد بود هنگامی که پدر و مادرش مُردند و این به رومن ایده داد که سالها بعد ،پدر و مادر خود را درون خانه ی خودشان با آتش بسوزاند و این کار باعث شد هویت واقعی خود را دریابد.