وبلاگ مجله اینترنتی آگورا
» درمان با استفاده از ضمیرناخودآگاه در دوران باستان | دو
درمان با استفاده از ضمیرناخودآگاه در دوران باستان
قسمت دوم
کاملا مشخص است که این آداب و رسوم عجیب و قدیم که در قسمت یکم به آنها اشاره شد ، از طریق تأثیر گذاری بر تصورات انسانها ، باعث آن می گشتند که ضمیر ناخودآگاه این افراد راحت تر آن تلقین را باور کرده و بپذیرد . در اصل ، در همه ی این موردها، این ضمیر ناخودآگاه شخص بیمار بوده است که او را شفا بخشیده، نه یک نیروی جادویی و اسرار آمیز از جانب خدایان باستانی آنها .
در طول قرن های گذشته، این شفادهندگان مرموز توانسته اند به نتایجی برسند که حتی خبره ترین و نامی ترین پزشکان هم از دستیابی به آنها ناتوان بوده اند. مسلما این مسئله، ارزش بسیاری برای تامل کردن دارد .
مطلب مرتبط
کپشن های خاص در مورد حسادت برای پست اینستاگراماین اشخاص که معمولا هیچ اطلاعاتی از علم پزشکی ندارند و در اکثر نقاط متفاوت دنیا دیده می شوند، چطور و چگونه توانایی درمان بیماران را دارند؟!!
پاسخ این پرسش، به اعتماد و باور کور فرد مریض به این اشخاص ، و در نتیجه رها شدن نیروی شفابخش مخفی در ضمیر ناخودآگاه خودشان است. در بسیاری از موردها ، داروها و شیوه هایی که به دست این افراد انجام می شده ، شکلی عجیب و مرموز داشته که موجب تحریک قوه تخیل انسانهایی می شده که بیمار بوده اند از این طریق احساسات آنها را بیدار می ساخته .
قرار گرفتن در این حالت ذهنی سبب آن میشده که ذهن بیمار آمادگی بیشتری چه در سطح هشیار و چه در سطح ناخود آگاه، برای تلقین سلامتی توسط درمانگر پیدا کند.
در کتب الهی بسیاری به این امر اشاره شده است به عنوان مثال در انجیل می خوانیم :
هر چیزی را که می خواهید، برای به دست آوردنش دعا کنید، به نحوی که باور داشته باشید به آن چیز رسیده اید، و شک نکنید که در این صورت دعای شما مستجاب خواهد شد.
این جمله به ما می گوید که اگر هدفی داریم یا دوست داریم به هدفی برسیم قبل از همه چیز باید این را همانند یک حقیقت باور کنیم که به آن رسیده ایم و همین الان که ارزوی خواستن ان را می کنیم تصور کنیم به آن رسیده ایم اگر چنین کاری را انجام دهیم این تصویرسازی ذهنی و و باور قلبی در آینده ای نزدیک ما را به خواسته امان می رساند .
به موفقیت رسیدن در این روش همه در گرو آن مقدار از اطمینان خاطر و باوری است که در قلب و ذهن خود ایجاد می کنیم هنگامی که تصور می کنیم همین الان به خواسته امان دست پیدا کرده ایم و آن فکر،ایده یا تصویر ذهنی واقعیت دارد .
برای اینکه ضمیرناخودآگاه بتواند چیزی را به واقعیت بدل سازد آن چیز بایستی به عنوان یک حقیقت درون ذهنمان پذیرفته شود.
